سینه ام آتش گرفته است و در تب می سوزم نازنینم.آنقدر ناراحتی کشیده ام که زبانم بند آمده است از گفتن رنجی که در وجودم میکشم. پشیمانم ولی هنوز در فکر گذشته ام و ناراحتم از این که با همه این حرف ها علاقمند به اشتباهاتم هستم. روزگارم سخت است. همراه ابرهای اندوه باریده ام به عمق های منزوی سخن از چیزهایی گفته ام که میدانستم دروغ بودند ولی دلم رضا به فهمیدنشان نداد. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وات چت|چتروم وات|گپ وات|ادرس اصلی وات چت لبیک یا مهدی(عج) سایت آموزش کامپیوتر پاور پلی هر چی که بخوای Anahi10oi7ir web خبر جدید خرید اینترنتی بیبما