مادرم عطر گل محمدی دوست داشت همیشه به لباس های گل گلیش می زد وبا عشق، پیانو می نواخت و همیشه می خندید و هنوزم طعم مربای گل محمدی که درست می کرد زیر زبانم است،زن شادی که ذره ای غم به دل و خانه راه نمی داد . از آن زمستان کذایی و ورشکستگی پدر که مجبور شدیم پیانو او را بیم از آن خانه برویم لبخندی بر چهره اش ندیدم ولی یادم است گفت اصلا ناراحت نشدم ،آدم تاکجا میتواند رنج خود را پشت خروار خروار سکوت و اشک های خشکیده پنهان کند،نازنینم.

آدمی یک آن از هر چه دوست داشته،می برد!چه منتی بر شانه های غم می گذارد که از پا در نمی آید؟

حالا هرکجا که می بینم پیانو می زنند در مشامم عطر گل محمدی می پیچد و دلم برای مرباهایی که دیگر مادر برایم درست نمی کند تنگ می شود.

مادر دوباره مرا دوست بدار


از خودت می‌پرسی : اون رؤیاهات کجا هستن ؟
سرت رو ت میدی و میگی : سالها چه زود می‌گذرن!
و باز هم از خودت می‌پرسی : تو با زندگیت چکار کردی ؟ بهترین سالهای عمرتو کجا به خاک سپردی ؟ زندگی کردی یا نه ؟ ببین، به خودت میگی، دنیا چقدر داره سرد میشه. سالهای بیشتری می‌گذرن و با خودشون تنهایی ملال‌آوری رو میارن و بعد پیری تکیه‌زده به یک چوب زیر بغل لرزان لرزان میاد و درست بعدش بدبختی و خُرد شدن. دنیای خیالی تو تاریک میشه، رؤیاهات پوسیده میشن و مثل برگهای زرد می‌افتن.
 آیا تنها ماندن، تنهای تنها، بدون اینکه چیزی برای تأسف خوردن داشته باشی، دردناک نیست ؟ چون هر چی که من از دست میدم، همه، چیزهایی هستن که یه روزی "هیچ" میشن .

داستایوفسکی


وقتی در مکزیک بودم، از سرخپوستی پرسیدم چند سالش است و او گفت: 
کوتاه زمانی دیگر شصت و پنج سال می‌شود که شروع به مردن کرده‌ام. 
منظورش را نفهمیدم؛ و گفت در آنجا همه همینطوری سن‌شان را می‌گویند. آدم از لحظه ایی که به دنیا می‌آید شروع به مردن می‌کند.

 

در انتظار تاریکی در انتظار روشنایی 
ایوان کلیما 


یه‌جایی توی زندگی هست که دلت گرفته، ولی مجبوری بخندی و شاد باشی، به اون لحظه می‌گن اوج بدبختی. لویی فردینان سلین پی نوشت: برگ ریزون آرزوهامون شروع شده ولی هنوز تا پاییز خیلی راه هستش. از خستگی هام نمیگم که دیگه همه رو خسته کردم ایستاده این جا میخندم،چشمامو رو به همچی می بندم فقط واسم دعا کنید .
من فکر میکنم تو زندگی قبلی خانه ی یه آدم فراری بودم که بدون صاحب مونده و هیچکسی هم نمیدونه بی صاحب مونده؟ دلم بعضی وقت ها بی خود و بی جهت میگیره،سوگواری کسایی رو میکنم، که فراموشم کردند! همیشه با احساساتم حماقت کردم،با خودم روراست نبودم،دوست داشتم اونطوری که تو ذهنم هست زندگی کنم و واقعیت نبینم!ولی هر وقت چشامو بستم عذاب وجدان گرفتم،یک جورایی عذاب تو وجودم تحمل کردم ولی نگذاشتم اطرافیام برنجند،بارها با این که قلبم زخمی شده بود اجازه ندادم کسی بفهمه،دورتر
قلبت غاری سنگی ست، من غارنشین تنهایی که عشق را بیهوده بر دیواره هایت حک کرده ام که از سر جبر هم شده است مرا یک وقت از یاد نبری! من انسانی نخستین که در آستانه تنهایی حدیث عشق را در گوش غارها خواندم صدایی آرام بخش تر از صدای خویش به من باز نگشت. رودها برای تو جریان می یابند بادها برای تو می وزند اما ابرها همیشه برای من می گریند از دل زمین های خشک و بایر بیهودگی فواره می زند هزاران سال از اخرین عاشقانه ام میگذرد میترسم استخوان های پوسیده ام سالها بعد بخاطر
سینه ام آتش گرفته است و در تب می سوزم نازنینم.آنقدر ناراحتی کشیده ام که زبانم بند آمده است از گفتن رنجی که در وجودم میکشم. پشیمانم ولی هنوز در فکر گذشته ام و ناراحتم از این که با همه این حرف ها علاقمند به اشتباهاتم هستم. روزگارم سخت است. همراه ابرهای اندوه باریده ام به عمق های منزوی سخن از چیزهایی گفته ام که میدانستم دروغ بودند ولی دلم رضا به فهمیدنشان نداد.
خزان آمده است موهایم برایت می ریزند قلبم بوی خرمالو گرفته است امیدوار بودم که اوضاع بهتر شود ولی نشد و دیگر اهمیتی هم ندارد. با من حرف بزن،محتاج یک هم صحبتی طولانی ام،بدون اینکه قصد و غرضی داشته باشم. قلبم قبرستانی بزرگ که مدفن هزار هزار آرزوست. تمام زندگیم را مشغول کندن قبرهایی بودم که اندوهگین،حسرت و آرزوهایم را در آن ها دفن کردم با اینکه پاییز را خیلی دوست دارم ولی هر سال غم هایم را پر رنگ میکند و زخم هایی که به وقت پاییز شکوفه می زنند.
از پنجره نگاه کن،آبی آسمان را که چگونه در بی‌کرانه ها رنگ می بازد، ببین شکوفه های جامانده ی گیلاس را که برای رسیدن، روح خود را تا پاییز تداوم بخشیده اند و به خاک نگاه کن که با طراوت و سرحال است،همان خاکی که پناهگاه کالبدهای غمگینی ست که به وقت رسیدن با رنج چشم از جهان بسته اند، چطور من نمیتوانم آرام بگیرم،با اینکه در تنم هنوز این کثافت های امید می لولند. روزها به آسمان نگاه کن،به من نگاه می‌کنی که با پرتوهای نور تو را در آغوش میگیرم.

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدرسه آنلاین کار آفرینی دریچه ای به دنیای وب آیروفیلم - دانلود فیلم و سریال کفش کلاش کردی آپشن خودرو | دنیای آپشن mokhour.rozblog.com