خزان آمده است موهایم برایت می ریزند قلبم بوی خرمالو گرفته است امیدوار بودم که اوضاع بهتر شود ولی نشد و دیگر اهمیتی هم ندارد. با من حرف بزن،محتاج یک هم صحبتی طولانی ام،بدون اینکه قصد و غرضی داشته باشم. قلبم قبرستانی بزرگ که مدفن هزار هزار آرزوست. تمام زندگیم را مشغول کندن قبرهایی بودم که اندوهگین،حسرت و آرزوهایم را در آن ها دفن کردم با اینکه پاییز را خیلی دوست دارم ولی هر سال غم هایم را پر رنگ میکند و زخم هایی که به وقت پاییز شکوفه می زنند. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

stitute1 پی سی صدا دانلود فایل مارشال | متفرقه ترین وب ایران ایوان سبز